Web Analytics Made Easy - Statcounter

علی الهیار ترکمن گفت: دانشجومعلمان و فرهنگیان بازنشسته مشمول رتبه‌بندی نمی‌شوند.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ علی الهیار ترکمن معاون برنامه ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش در برنامه پرسشگر با اشاره به اینکه رتبه بندی یکی از اصلی ترین فرایندها در نظام مدیریت منابع انسانی است، اظهار کرد: نظام های شغلی یا شغل محورند یا شاغل محور؛ وزارت آموزش و پرورش شغل محور است و طبق آن، کسانی به این حیطه ورود می کنند که مجهز به صلاحیت های تعیین شده باشند و خود را ارتقا دهند تا بتوانند کیفیت را رقم بزنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وی افزود: دو دسته صلاحیت بدو ورود به حرفه و دوم حین خدمت و ارتقای مستمر فرایندها داریم که یا برنامه ریزی شده یا خودانگیخته یا از طریق ترکیبی از این دو اتفاق می‌افتد.

معاون برنامه ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش با بیان اینکه آموزش و پرورش، دستگاهی گسترده است و برنامه ریزی به تنهایی در جایگاه خود کافی نیست و باید انگیزه های درونی نیز ایجاد کنیم، به هفت کاربرد رتبه بندی حرفه ای اشاره کرد و گفت: نقطه آغاز رتبه بندی مجهز شدن به این توانایی ها و نقطه پایانی آن ارتقای کیفیت است.

الهیار ترکمن ادامه داد: نباید به این قائل باشیم که رتبه بندی می‌کنیم تا حقوق افزایش یابد و پول توزیع می‌کنیم. مگرمجاز به توزیع پول هستیم؟ هرچیزی سازوکارهای قانونی خود را دارد.

الهیار ترکمن درباره تقسیم‌بندی‌های رتبه بندی در دوره‌های قبلی به استاد معلم، مربی معلم و... گفت : اینها واژه هستند و به نگاه‌های قبلی به رتبه‌بندی برمی‌گردد که تمایل داشتند خود را شبیه سیستم آموزش عالی و دانشگاه کنند؛ متاسفانه آموزش عالی زدگی در آموزش و پرورش هم دیده می‌شود.

وی اضافه کرد: بر اساس صلاحیت‌های موجود و پایه‌های اصلی دنبال این هستیم بگوییم هر فرد بر اساس شروع خدمت در یک جایگاه قرار می‌گیرد. از رتبه یک تا 5 درنظر گرفته شده و مشخص است و هرکدام از معلمان با کسب صلاحیت ها در این رتبه ها حرکت می‌کنند.

معاون برنامه‌ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش به ابلاغ رتبه‌بندی در 17 آذر امسال اشاره کرد و گفت: رتبه بندی مبتنی بر سه صلاحیت معلمی است که شامل صلاحیت عمومی، تخصصی و حرفه ای می‌شود. فرایند سنجش صلاحیت ها در آیین نامه کاملا مشخص است و نتیجه سنجش ها منجر به صدور گواهینامه حرفه معلمی می‌شود؛ صلاحیت عمومی که برای ورود به حرفه معلمی نیاز است، حین استخدام بررسی شده و همه کسانی که استخدام هستند واجد این صلاحیت هستند.

الهیار ترکمن افزود: صلاحیت تخصصی نیز صلاحیت هایی هستند که تخصص حرفه معلمی را ایجاد کرده و به رشته دانشگاهی و مرتبط بودن آن با حوزه تدریس معلم برمی‌گردد. البته وزن مرتبط بودن رشته با حوزه تدریس، بیشتر از وزن مدرک است.

وی با بیان اینکه در 10 سال گذشته حدود 30 درصد نیروهای جذب شده در وزارت آموزش و پرورش با روش غیرعلمی و غیررقابتی وارد شده اند گفت: در دوره ابتدایی معلمان با 700 عنوان رشته در ابتدایی تدریس می‌کنند ولی 4 تا 5 رشته تخصصی دوره ابتدایی است.

معاون برنامه‌ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش ادامه داد: صلاحیت حرفه ای نیز فرد را در نحوه تدریس موثر و مفید مورد سنجش قرار می‌دهد که می‌توان به آشنایی و بکارگیری روش و فنون تدریس، نمرات ارزیابی عملکرد، دوره های ضمن خدمت اشاره کرد.

الهیار ترکمن با اشاره به اینکه مشمولین طرح طبقه‌بندی مشاغل یعنی هفت گروه معروف، مشمول رتبه بندی می‌شوند، گفت: در سال 94 یکبار معلمان را در طبقاتی قرار داده بودیم برای آنکه به هم نخورد، فرایند تطبیق و ارتقا را در زمان تدوین آیین نامه پیش‌بینی کردیم. برای رتبه‌های مقدماتی کاری انجام نداده بودیم و باید برای سنجش صلاحیت‌های حرفه‌ای آنها آزمون‌های آنلاینی برگزار کنیم. این آزمون ها اصلا کنکور و امتحان سنتی و کلاسیک نیست. جواب به سوالات آنلاین حتی از طرق مختلف چون اپلیکیشن های موبایل مدنظر است که بتواند صلاحیت حرفه‌ای شان را بسنجد.

وی با بیان اینکه در آیین نامه برای هرکدام از رتبه ها ملاک هایی قید شده است، درباره نقطه ایده آل طرح رتبه بندی، گفت: ایده آل این‌است که شخصی که تدریس می‌کند عملکرد موثرتری بروز دهد.

الهیار ترکمن درباره تبلیغات زیاد رسانه ای و انتقادات برخی نمایندگان مبنی بر اینکه رتبه بندی فعلی چیزی نیست که در قانون آمده است، گفت: اگر فقط با نگاه به مسائل صنفی و پولی بخواهیم حرف بزنیم، توهین کرده ایم. اگر برخی دنبال کاندیداتوری مجلس هستند باید شفاف توضیح دهند عملکرد موثرشان برای ارتقای شان معلم چه بوده است؟ رتبه بندی در جزء دوم بند الف ماده 63 قانون برنامه ششم توسعه آمده است، مگر چه آنجا نوشته شده که اکنون برخی انتقاد می‌کنند این طرح فعلی آن مصوبه قانونی نیست؟ استنادشان چیست؟ یکبار قانون را بخوانید که چه نوشته‌اید؟ در قانون آمده دولت اعتبار رتبه بندی را در بودجه سنواتی قرار دهد که مجلس آن را تصویب کند.

وی افزود: ما قبول داریم که آموزش و پرورش با مشکلات مالی روبه‌رو است و نظام جبران خدمت درخوری تهیه نکردیم. اما قرار نیست همه چیز را در قالب ارتقای مالی، تنزل دهیم. در آموزش عالی هم عمدتا افزایش حقوق انگیزه استادان برای ارتقا به استادیاری و... نیست.

وی درباره ارتباط تقسیم پول با رتبه های پنج گانه اظهار کرد: شالوده رتبه‌بندی این است که هر فرد متناسب با جایگاهش در رتبه ای قرار بگیرد؛ بر اساس نظام و جدول ضمیمه حق شاغل، فوق العاده شاغل و...، پایین‌ترین میزان افزایش، 240 هزار تومان است که در واقع مشوق مالی است و نام آن افزایش حقوق نیست. برای رتبه 5 نیز حدود 800 هزارتومان مشوق مالی پیش‌بینی شده است.

معاون برنامه ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش افزود: رتبه‌بندی روی ساعت حق التدریس موظف و غیرموظف، پاداش پایان خدمت و سایر موارد حقوقی اثرگذار است و یکی از مطالبات مهم ما خارج شدن از قانون مدیریت خدمات کشوری است؛ معتقدم 10 سال آینده دیگر نمی‌توانیم با قانون عمومی، آموزش و پرورش را اداره کنیم. مبنای کار ما فعلا بر اساس قانون مدیریت خدمات کشوری است و تا زمانی که تحت این قانونیم شکل رتبه بندی قابل تغییر نیست.

وی درباره بودجه مورد نیاز برای رتبه بندی معلمان گفت:مرحله اول رتبه بندی در سال 94 و 95 با 5000 میلیارد تومان به اجرا درآمد. رتبه بندی سالانه 5 تا 6 هزار میلیارد تومان نیاز دارد؛ آماده سازی احکام و نگارش حقوق انجام شده و همکاران ما شبانه روزی کار می‌کنند تا رتبه بندی در حقوق دی ماه اعمال شود. به گفته وی در قانون به صراحت آمده است که رتبه بندی به بازنشسته ها و دانشجومعلمان تعلق نمی‌گیرد.

الهیار ترکمن درباره کسر 45 درصدی از حقوق دانشجومعلمان گفت: قوانین ناظر بر تربیت معلم، اساسنامه دانشگاه فرهنگیان مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی و مصوبه مجلس، یعنی قانون متعهدین خدمت به وزارت آموزش و پرورش است که مربوط به سال 69 است.

وی افزود: در قانون متعهدین خدمت آمده است که تحصیل در دانشگاه فرهنگیان دوره شبانه روزی است و بابت امور رفاهی، تغذیه و امور خوابگاهی درصدی از حقوق دانشجومعلمان کسر می شود. قانون این طور مشخص کرده است.

وی افزود: من هم قبول دارم و معترض هستم که نباید این اتفاق رخ دهد؛ غیر از قانون 69 یک اشتباه سیاست گذاری و محاسباتی در برنامه پنجم توسعه در سال 90 رخ داد و وزارت علوم سه دانشگاه تربیت معلم تخصصی را تبدیل به دانشگاه جامع کرد و گفت همان مراکز تربیت معلم با همین امکانات محدود و قدیمی به دانشگاه جامع تبدیل شود؛ باید در برنامه هفتم توسعه این اشتباه فاحش سیاست گذاری را اصلاح کنیم. همه کمک کنند تا در قانون برنامه هفتم توسعه دیده شود.

منبع: فارس

انتهای پیام/

 

منبع: دانا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۴۶۲۸۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بطحایی، وزیر اسبق آموزش و پرورش: ورود طلاب و روحانیون در مدرسه مسبوق به سابقه بوده است/ درس دینی را با روشی بسیار غلط ارائه می‌دهیم/ ما باید به شدت و سرعت روشمان را تغییر دهیم/ نمی‌شود با یک روش ناقص با مردم لج بازی کرد و به حرف‌های آنان گوش نداد

به گزارش جماران؛ خبرآنلاین نوشت: یک سال دیگر و یک روز معلم دیگر، مطالبات و خواسته‌ها اما همان است. معلم‌ها از دریافتی‌ها و شان و اعتباری که باید داشته باشند،‌ راضی نیستند. نظام آموزشی البته چالش‌های فراوانی دارد، از کیفیت آموزش‌ها گرفته تا تغییراتی که در این سال‌ها در روحیه دانش‌آموزان ایرانی اتفاق افتاده است. همه این‌ها بهانه‌ای شد که در گفت‌وگویی مفصل سراغ سیدمحمد بطحایی، وزیر آموزش و پرورش در دولت دوازدهم برویم. با او درباره گزینش‌ها و تغییرات جدید آن، رتبه‌بندی معلمان، بی‌توجهی به مطالبات معلمان در دولت‌های مختلف، طرح امین و ... صحبت کرده‌ایم.

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید:

 

سال گذشته ۲۰ هزار جابه‌جایی در مدیران مدارس داشتیم، درحالی‌که مدیران مدارس با سیستم گزینشی کاملا مورد قبول آموزش‌وپرورش انتخاب شده‌اند. گویا حلقه گزینش‌ها مدام در حال تنگ‌تر شدن است شما از جزئیات این تصمیم که چرا ۲۰ هزار مدیر را جابه‌جا کردند، اطلاع دارید؟

من شنیدم که همکاران در وزارت آموزش‌وپرورش جابه‌جایی را تایید کردند، اما اشاره کردند این‌ها به علت بازنشستگی بوده است و یا این‌که خودشان نمی‌خواستند کار کنند، که من امیدوارم این دلیل درست باشد. اگر این‌طور نباشد، برمی‌گردد به این‌که ما به تجربه اهمیتی نمی‌دهیم و گاهی اوقات ارزشی برای تجربیات زیسته قائل نیستیم. من مصادیقی دارم که حتی مدیر مدرسه‌ای با گرایشات اصول‌گرایی جابه‌جا شده است. می‌خواهم کمی جوان‌مردانه‌تر صحبت کنم و بگویم این اشکالات را دولت‌های قبلی هم داشتند و نمی‌خواهم فقط از دولت فعلی ایراد بگیرم، صادقانه اعتراف می‌کنم در دولت‌های قبلی هم این خطاها بود.

من از زمانی‌که خودم را شناختم و کسانی که مانند من هستند تمام تلاشمان را کردیم در تمام موقعیت‌های اجتماعی، به اندازه خودمان در جمهوری اسلامی ایفای نقش کنیم و حتی اگر شده به اندازه یک ذره بار این کشور را برعهده بگیریم و جلو ببریم. برای من خیلی ناراحت کننده است وقتی یک جانباز جنگ که دوست جبهه و جنگ بنده است و عمر و جوانیش را برای پیشرفت این کشور گذاشته، امروز برگردد به من بگوید:«پشیمانم از مسیری که رفته‌ام و اگر می‌دانستم این مسیر قرار است به جایی برسد که افرادی بیایند مسئولیت را به عهده بگیرند .. چنین خطاهایی انجام دهند، این کار را نمی‌کردم.» این گزاره خیلی دردناک و ناراحت‌کننده است.

 

چه چیزی باعث این ناامیدی شده است؟ دست‌کم در میان آموزش و پرورشی‌ها که همکاران چندین ساله شما هستند، چطور این ناامیدی‌ها را ارزیابی می‌کنید؟

ما باید در آموزش‌وپرورش تا جایی‌که می‌توانیم به معلم توجه کنیم. منظور من از توجه فقط پول دادن و حقوق نیست. ما باید دل این معلم را با آموزش‌وپرورش همراه کنیم، مثل همان مثال کوچکی که درباره تشکل‌ها و عضویت در شورای عالی آموزش‌وپرورش زدم. ما نباید با معلم‌مان کشتی بگیریم وشمشیربازی کنیم، بلکه باید صدا و حرفش را بشنویم و ببینیم مشکلش چیست. نه اینکه تا کوچک‌ترین انتقادی داشت او را بلافاصله به تخلفات اداری معرفی کنیم و آن‌ها هم بگویند دیگر از فردا نمی‌تواند به محل کار بیاید.

در این یک مورد می‌خواهم بدبینانه بگویم من عمدی در این کارها می‌بینم؛ یعنی حتما و حتما افرادی عامدانه می‌خواهند بین حاکمیت و مردم فاصله بیندازند و شرایطی ایجاد کنند که مقبولیت اجتماعی کاهش یابد و پایگاه اجتماعی پایین بیاید. حتما عامدانه است و غیر از این شک نکنید. براساس مدلی که جلو می‌روند (من اسم خالص‌سازی را نمی‌آورم چون زیاد گفته شده و شاید این‌طور برداشت شود که منظورم افراد خاصی هستند) افرادی که امتحان پس داده این کشورند و رزومه ۴۰ ساله دارند و در همه عرصه های کشور جانانه به میدان آمده‌اند را بی انصافانه کنار ی‌گذارند و خانه‌نشین می‌کنند و حرفشان را نمی‌شنوند و به آن‌ها انگ‌هایی زده می‌شود و بلافاصله هم بایکوت می‌شوند، درحالی‌که او می‌تواند راه این کشور را باز کند چون راهش را بلد است.

من زمانی‌که به وزارت آموزش‌وپرورش آمدم (البته دوستان قبل از من هم چنین کاری می‌کردند و من از تجربیات آن‎ها استفاده کردم) گفتم ماهی یک‌بار همه وزرای آموزش‌وپرورش را اعم از اصلاح‌طلب و اصول‌گرا دعوت کنیم و دور میز بنشینیم و با هم‌فکری هم مشکلات را حل کنیم. باور کنید جلسات اول و دوم چون دوستان از نظر سیاسی با یک دیگر اختلاف داشتند، بسیار پرتنش می‌شد، اما از جلسه چهارم همه باهم دوست و رفیق شدیم و آن‌ها بسیار به من کمک کردند، کسی مثل آقای فرشیدی علی‌رغم این که دولت ما با دولت ایشان اختلاف نظر داشت، اما انصافا روش‌ها و پیشنهادات کارسازی داد، هم‌چنین با افراد دیگری مثل آقای حاجی بابایی، علی احمدی، آقای قاضی و آقای فانی، یک تیم شدیم طوری‌که انگار من مدیرعاملم و آن‌ها هیئت مدیره و آن‌ها هم هیچ‌گونه توقعی نداشتند که حتما پیشنهادی که داده‌اند عملی شود، چون می‌دانستند که من وزیرم و باید پاسخ‌گو باشم ولی آن‌ها هم پیشنهاداتشان را مطرح کرده‌اند. باورکنید از زمانی‌که دولت آقای رییسی آمده تا به‌حال وزرای محترمی که آمده‌اند حتی یک مرتبه تلفنی با من صحبت نداشته‌اند.

با آقای صحرایی هیچ صحبتی نداشتید؟

من و آقای صحرایی یک جلسه‌‎ای داشتیم و ایشان بسیار به من لطف ومحبت داشت و دارد. این صحبت من به این معنا نیست که بخواهم بگویم آن‌ها بی‌معرفت‌اند بلکه منظورم این است باید جلسه‌ای برقرار شود که به‌عنوان مثال از من پرسیده شود: چرا این کار را انجام دادی که معلمان نماینده‌اشان را خودشان انتخاب کنند؟ چطور این کار را انجام دادی؟ از تنش‌هایش نترسیدی؟ چطور مدیریت شد بدون این‌که اتفاقی بیفتد؟ درحال حاضر مسئله رتبه بندی را داریم که می‌شد با نظرخواهی و انتقال تجربه درباره ان تصمیم‌گیری شود.

 

اتفاقا چند وقت پیش ما کافه خبری با حضور سه معلم داشتیم و به ماجرای رتبه بندی‌ها پرداختیم. مسئله این است که رتبه بندی در دولت دوازدهم هم اجرا شد، اما چرا آن‌چه اجرا شد با چیزی که باید اتفاق می‌افتاد فاصله معناداری پیدا کرد؟

یک دلیل علمی وجود دارد. بر اساس نظریه صاحب نظران مدیریت، تا زمانی‌که کارکنان یک نهاد از نظر معیشتی تامین نباشند هر نوع دیگری از پرداخت منتج به ارتقای کیفیت نمی‌شود. من خواستم با این گزاره علمی بدون اشاره دقیق به نظریه‌اش، پاسخ سوال شما را بدهم. وقتی که خط فقر ۱۱ میلیون و ۵۰۰هزار تومان است و میانگین پرداختی به معلم ۱۰ میلیون است و ۲میلیون تومان به عنوان رتبه بندی می‌دهند. (در همه نظام‌های مدیریت منابع انسانی هدف رتبه بندی ارتقای کیفیت است و برای این که تلاش افراد و کیفیت کارشان بیشتر شود) زمانی که میزان دریافتی زیر یا مساوی خط فقر است و نمی توان یک زندگی متوسطی را با حقوقی که دریافت می‌شود، داشت، علم مدیریت منابع انسانی می گوید شما هر چه پول بدهید تا زمانی که به سطح متوسط نرسد موجب ارتقای کیفیت نمی‌شود.

 

پس چرا مدیران آموزش‌وپرورش این ماجرای رتبه بندی معلم‌ها را دستمایه قرار داده‌اند و سال‌هاست مطالبات معلم‌ها را از سالی به سال بعد انتقال می‌دهند؟

خیلی ممنونم از شما که با این گزاره ساده که سلیس‌تر از حرف من بود این موضوع را مطرح کردید. شما نمی‌توانید رتبه بندی را در حال حاضر اجرا کنید، پس اسمش را رتبه‌بندی نگذارید. بهتر است بگویید می‌خواهیم میانگین به حقوق همه ۲ونیم میلیون اضافه کنیم، والسلام. چرا معلم را آزار می‌دهید که فلان مدرک را بیاورید یا فلان مقاله را ارائه دهید و اشک معلم‌ها را در می‌آورید؟ من از این‌که این را عنوان می‌کنم عذرخواهی می‌کنم، اما از آن‌جایی که رتبه بندی و هر طرحی مثل آن براساس اصول علمیش عمل نمی‌شود به ضد خودش تبدیل می‌شود؛ یعنی به‌عنوان مثال آمدید ۳۶هزارمیلیارد تومان پول خرج کردید که انگیزه معلم بالا برود تا کیفیت آموزش بچه من و شما افزایش پیدا کند، اما نه تنها افزایش پیدا نکرد، بلکه معلم ناراضی‌تر هم شد.

فرض کنید شما یک معلم بسیار فعالی بوده‌اید و یک معلم دیگر خیلی فعال نبوده اما او رفته و چند مقاله منشر کرده است اما شما این کار را نکرده‌اید و همین باعث شده حقوق او ۲ میلیون بالا رود اما حقوق شما هیچ تغییری نکرده‎ است، در نتیجه معلمی که همیشه موفق بوده و خانواده ها از او راضی بوده‌اند و بچه‌ها در کلاسش خوش‌حال بودند، می‌بیند که به حقوقش اضافه نشده و معلمی که فقط یک مقاله نوشته حقوقش افزایش یافته، پس اوهم از فردا شبیه دیگری می‌شود و به‌جای کارکردن درست در کلاس و با دانش‌آموزان، به مقاله نویسی می‌پردازد، این‌جا می‌بینیم که این کار به ضد خودش تبدیل شد. ۴۰ هزارمیلیارد تومان پول کمی نیست که در این شرایط سخت، دولت به معلم‌ها تزریق کرد، اما به ضد خودش تبدیل شد. من به دوستانی که با آن‌ها کار می کردم گفتم این کار شِش ماه بعد به ضد خود تبدیل می‌شود.

 

شما در مصاحبه‌ای جمله‌ای دارید که احساس می‌کنم کلید حل بسیاری از مشکلات معلم‌ها در همین است، «خزانه کشور هیچ‌گاه اجازه نخواهد داد که نظام پرداخت معلمان به نحوی تغییر کند که معلم به شغل دوم نیاز نداشته باشد.»

این حرف من ادامه‌ای هم داشت که من قبل از عنوان کردنش می‌خواهم ادعایی کنم. کسی این ادعا را می‌کند که کارشناسی ارشدش را مدیریت مالی خوانده‌است و معاون مالی اداری وزارت آموزش‌وپرورش و معاون سازمان برنامه‌وبودجه کشور بوده‌است. علت این که من با دولت روحانی مکدر شدم این بود که گفتم اجازه دهید رتبه‌بندی را اجرا کنم، بدون این‌که به خزانه فشار وارد شود و معلم هم راضی شود. این ادعا نیست و هر زمان کسی بخواهد با من مناظره کند و بگوید چهار سال پیش بر چه اساسی این حرف را زدم؟

حاضرم با او با عدد و رقم و مستند مناظره کنم، چون رشته‌ام این است. گزاره‌ای را که شما از من نقل کردید، با یک تعدیلی می‌خواهم دوباره بگویم، ما با مدیریت درست منابع انسانی می‌توانیم، اما راه و سختی‌هایی دارد. می‌توان با اصلاح مدیریت منابع انسانی در آموزش‌وپرورش و طراحی یک نظام خاص کاری کرد که با کم‌ترین فشار به خزانه که بار مالی بالا نرود، معلمی که راضی و دل خوش سرکلاس برود و این شدنی است.

 

اگر این کار عملا شدنی است چرا انجام نمی‌شود؟ آیا علتش، نخواستن است؟ یعنی نمی‌خواهند معلم‌ها از این رنج مالی خارج شوند؟

خیر این نهایت بدگویی است.

ببینید معلمی که در جلسه کنکور و یا برای تصحیح اوراق کار می‌کند، دستمزدش را حداقل ۸-۹ ماه بعد دریافت می‌کند. این کاری است که انجامش داده چرا پول کاری که انجام شده را نمی‌گیرد. خود معلمان می‌گویند: اضافه کاری را ماه‌ها بعد می‌گیرند، درحالی‌که در سایر وزارت‌خانه‌ها هرگز این‌طور نیست. چرا این تاخیرها درباره پرداختی‌های معلمان اتفاق می‌افتد؟

 

من این فرمایش شما را که به نقل از همکارانمان است را تایید می‌کنم، اما بخش قبلی حرف شما را نمی‌توانم تایید کنم که عامدانه این اتفاق می‌افتد.

البته صحبت‌های خود شما هم همین را نشان می‌دهد.

دولت باید محافظه‌کاری را کنار بگذارد و بگوید من می‌خواهم یک بار برای همیشه مشکل معلمان را حل کنم، چون چنین حسی در هیچ دولتی چه اصول‌گرا و چه اصلاح‌طلب نبوده است. البته دولت‌ها وقتی روی کارمی‌آیند، چون معلمان در سال اول خیلی نقش دارند، (من نیم رخ این موضوع را در این ۴۰ سال رسم کرده‌ام) توجه زیادی به آن‌ها و آموزش‌وپرورش می‌کنند.

 

شاید هم بخاطر رای است، به هرحال جمعیت یک میلیونی معلم‌ها در آرا تاثیرگذار هستند.

دولت دوازدهم و سیزدهم رأیش را گرفته، بنابراین استدلال شما این‌جا موضوعیت ندارد. وقتی یکی دو سال از کار دولت می‌گذرد می‌گوید من با این مقدار پول که برای معلمین در نظر گرفته شده، می توانم لوله کشی گاز فلان‌جا را انجام دهم یا جاده فلان‌جا را بکشم.

اگر تخصیص بودجه در آموزش‌وپرورش را نگاه کنید دقیقا حرکت سینوسی است و در یکی دوسال اول بالا می‌رود و بعد پایین می‌آید و دوباره دولت جدید که می‌آید نمودار بالا می‌رود و بعد دوباره پایین می‌آید. در همین دولت سیزدهم هم این اتفاق افتاد یک باره ۴۰ هزارمیلیارد تومان تزریق کردند. این حرکت سینوسی در همه دولت‌ها بوده‌است. من حیفم می‌آید که این پاسخ را در سوال شما دوباره تکرار نکنم، شرط اصلی این است که دولت‌ها محافظه‌کاری را با این پدیده اصلی که می‌تواند درآینده نظام تاثیر گذار باشد کنار بگذارند. خوب است که از افرادی که روزمه دارند و از آن‌هایی که می‌توانند عمل‌گرا باشند بخواهند نظر دهند.

 

 

 

یکی از مواردی که در آموزش‌وپرورش دولت سیزدهم پرحاشیه شده‌است طرح «امین» است، البته فقط مختص این دولت نیست. نظر شما درباره طرح «امین» و استفاده از طلاب در مدارس چیست؟

ورود طلاب و روحانیون در مدرسه مسبوق به سابقه بوده است و ما از قبل هم داشتیم که طلاب به مدارس می‌رفتند و فعالیت‌هایی انجام می‌دادند، اما اولا نوع اطلاع‌رسانی این خبر بسیار ناشیانه و ناپخته بود و آن دوستانی که این خبر را مطرح می‌کردند ناپخته بودند و آن‌قدر بد این را مطرح کردند که بلافاصله گوش‌ها تیز شد که قرار است مدارس را دست روحانیون و طلاب بسپارند، درحالی‌که من برنامه را دیدم اصلا این نبود.

البته یک جاهایی قرار بود این کار را انجام دهند، اما درحد خبری که پخش شد و مقداری مقاومت در بخشی از جامعه ایجاد کرد، نبود. از قبل هم بوده که یک روحانی به مدرسه می‌رفته و نماز جماعت می‌خوانده و گاهی در برنامه‌ها و مناسباتی شرکت می‌کرده و ما اصلا طلبه طرح «امین» در گذشته داشتیم. اول این‌که این بر می‌گردد به نوع اطلاع‌رسانی در گذشته که ما (خودم را هم جزء مدیران فعلی حساب می‌کنم) بلد نیستیم به مردم توضیح دهیم و با آن‌ها تعامل برقرار کنیم و با آن‌ها ارتباط بر قرار کنیم و این یک نکته است. نکته دوم این‌که طلبه‌ای که امروز در حوزه علمیه است ولو طلبه پایه ۸ باشد و یا پایه ۲ باشد یا هر چه ما که هرکسی را به مدرسه نمی‌فرستیم. در طرح «امین» این‌طور بود که این افراد می‌رفتند آموزش‌های تعلیم و تربیتی می‌دیدند و روش‌ها را یاد می‌گرفتند؛ یعنی همان آموزش‌هایی که ما در دانشگاه فرهنگیان درس می‌دهیم را آن‌ها هم می‌رفتند و آموزش می‌دیدند.

چه نیازی وجود دارد؟

نیاز از این جهت که کسی که در حوزه درس خوانده و طلبه است مثل کسی که در دانشگاه در بعضی رشته‌های علوم انسانی درس خوانده او هم در بعضی رشته‌های علوم انسانی درس خوانده و به تخصص‌هایی رسیده است و می‌شود از او استفاده کرد.

 

معلم‌ها به صراحت می‌گویند بچه‌ها با درس دینی و محتوای پرورشی که در مدارس ارائه می‌شود بسیار مشکل دارند و از آن‌ها فاصله زیادی دارد، نظر شما درباره این موضوع چیست؟

درباره نکته‌ای که نقل کردید از همکارانم درباره درس دینی، من باید بگویم اصلا جوان‌های امروز ما از این قیافه من بدشان می‌آید و این قیافه من و امثال من مانع ارتباط با آن‌ها است و ما نمی‌توانیم با این قیافه با جوان ارتباط برقرار کنیم. به‌عنوان کسی که ۴۰ سال در حوزه آموزش کار کرده و رشته‌ام در دوره دکتری مرتبط با حوزه آموزش بوده عرض می‌کنم اصلی‌ترین عامل بروز این اتفاق روش است نه محتوا.

ما درس دینی را با روشی بسیار غلط ارائه می‌دهیم؛ بنابراین دانش‌آموز ما علی رغم این‌که این محتوا محتوایی است که به آن نیاز دارد از آن فاصله می‌گیرد. ما معتقدیم انسان‌ها فطرتا و صرف نظر از محل زندگی و خانواده از دروغ گفتن متنفرند، از خیانت متنفرند و این ذات افراد است، پس اگر دانش‌آموزان ما امروز از درس دینی متنفرند برای این است که روشمان غلط است و این روش جواب نمی‌دهد من تعجب می‌کنم چرا برخی هنوز اصرار بر این دارند با این حال‌که نشانه‌های عدم موفقیت را می‌بینند. عوض نکردن روش، محتوا را زیر سوال برده‌ است؛ بنابراین چیزی که باعث شده بچه‌های ما از این محتوایی که منطق با فطرت آدم‌هاست متنفر و زده شوند اشکال در روش است.

روش را چه کسی ارائه داده است ؟ همان معلم که در قالب طرح «امین» تعریف می‌شود. اگر روش درست بود که در این سال‌ها این افراد در حال تدریس آموزه‌های دینی هستند و باید اتفاق مورد نظر شما می‌افتاد. به نظرم صرفا روش نیست و به افراد هم برمی‌گردد.

حتما همین‌طور است، اما اگر کسی که آن روش را آموزش دیده، شایستگی تدریس و آموزشش را دارد. ببینید ما یک موضوعی در حوزه سنجش و ارزیابی داریم و آن خطاهایی است که یکی از آن‌ها خطاهای هاله‌ای است، به‌عنوان مثال اگر شما در یک خیابان صحنه بدی از تصادف ببینید تا مدت‌ها با عبور از آن خیابان آن روز به خاطرتان خواهد آمد و در شما اثر دارد. من به عنوان طلبه که روش را بلد نیستم وقتی با یک روش غلط محتوای خیلی خوبی را آموزش دادم حتما حالت گریزان بودن ایجاد می‌شود.

ما در آموزش ‎وپرورش معلم بسیار معروفی داشتیم به اسم «نیرزاده» او کسی بود که اتفاقا دروس حوزوی خوانده بود و طلبه هم محسوب می‌شد. او معلم کلاس اول دبستان در مدرسه علوی بود که کلیپ‌هایش هنوز در اینترنت وجود دارد. او با تکنیک نقش، سه نقش را ایفا می‌کرد و ۵۰ دانش‌آموز کلاس اول ابتدایی سر کلاس مات و مبهوتش بودند و از کلاس بیرون نمی‌رفتند، ولی اگر همان درس را من بدهم قطعا بچه‌ها توجه نخواهند کرد و حواسشان پرت می‌شود.

ما باید به شدت و سرعت روشمان را تغییر دهیم این روش مخصوص کلاس ۵۰ سال پیش است برای دانش آموز ۴۰ سال پیش است. دانش‌آموز امروز حوصله مقدمه چینی ندارند و بلافاصله با سرعت عمل خیلی بالا مطلب را درک می‌کند. این روش بچه‌های ما را بیچاره و متنفر کرده و از کلاس و مدرسه منزجر شده‌اند. اسم مدرسه که می‌آید برایشان مشمئز کننده‌است وبعد ما توقع داریم از این مدرسه بچه‌ای خارج شود که ایران را دوست داشته باشد یا به پدر و مادرش احترام بگذارد. معلوم است که این طور نمی‌شود از این فرایند ناقص به یک نتیجه کامل نمی‌رسیم. این حرف چرا به گوش ما مدیران نمی‌رود؟ نمی‌شود با یک روش ناقص با مردم لج بازی کرد و به حرف‌های آنان گوش نداد.

 

 

با همه بحث‌هایی که شد، به نظر شما بهترین وزیر آموزش و پرورش بعد انقلاب در ایران چه کسی بود؟

اجازه دهید این سوال را پاسخ ندهم.

 

البته وقتی از معلم ها این سوال را می‌پرسیم آقای نجفی را انتخاب می‌کنند به نظر شما علت چیست؟

شاید من با آن همکارانم هم‌عقیده بودم و به همین دلیل گفتم به سوال بعدی برویم. به چند دلیل آقای نجفی در دوران وزراتش توانست موفقیت زیادی به دست آورد. یک توجهی بود که او به معلم داشت و تکیه ایشان روی معلم بود. نکته دوم طولانی بودن مدت وزارت ایشان بود، اگر اشتباه نکنم ایشان ۹ سال وزیر آموزش‌وپرورش بود. این وزارت‌خانه از آن دستگاه‌هایی است که شما اگر کاری را در آن شروع کنی ظرف ۶ ماه و ۸ ماه و یک سال اتفاق نمی‌افتد و نیاز به زمان دارد. نکته سوم ارتباط و تعامل تنگاتنگ بین وزیر آموزش‌وپرورش و رییس جمهور وقت بود که در هیچ دوره دیگری چنین تعامل و ارتباط و درک متقابلی نداشتیم. البته این‌ها به معنا نیست که ما به آقای نجفی انتقاد نداشته باشیم و من هم به‌عنوان کسی که آن دوره در آموزش‌وپرورش بودم انتقاداتی به ایشان دارم اما خاطرات بسیار خوبی از آن زمان در ذهن افراد وجود دارد ایشان به عنوان کسی که خدمات شایانی در آموزش‌وپرورش انجام داد، بسیار قابل تقدیر است و من همیشه به عنوان یک معلم و همکار برای ایشان آرزوی عاقبت به خیری دارم و امیدوارم با آن‌چه انجام داده محشور شود.

دیگر خبرها

  • زمان برگزاری آزمون استخدامی مربی پرورشی، مراقب سلامت و مشاور مدارس
  • بطحایی، وزیر اسبق آموزش و پرورش: ورود طلاب و روحانیون در مدرسه مسبوق به سابقه بوده است/ درس دینی را با روشی بسیار غلط ارائه می‌دهیم/ ما باید به شدت و سرعت روشمان را تغییر دهیم/ نمی‌شود با یک روش ناقص با مردم لج بازی کرد و به حرف‌های آنان گوش نداد
  • از کلاس‌هایی که معلم نداشت تا رتبه بندی‌هایی که شاکی داشت
  • ۴۰ درصد فضاهای آموزشی بَردَسکَن خراسان رضوی در طرح نوسازی قرار گرفته‌ است
  • افزایش ۲ برابری حق‌الزحمه ساعت اضافه تدریس معلمان | همه معلمان رتبه‌بندی می‌شوند مگر اینکه...
  • اجرای ۴۰۰ عنوان برنامه به مناسبت هفته معلم در کهگیلویه و بویراحمد
  • روی «کیفیت بخشی به نظام آموزشی» و «تقویت مدارس دولتی» تمرکز داریم
  • مطالبات رتبه بندی فرهنگیان گلستان تا خرداد ماه تسویه می شود
  • معلمان معمار آینده نظام هستند
  •  جذب سه هزار معلم جدید در آموزش و پرورش هرمزگان